لطفا در ابتدا این اثر را به اجمال معرفی کنید و کمی درباره جایگاه علمی آن برایمان توضیح دهید؟
این اثر با عنوان «جستارهایی در فلسفه اسلامی» منتشر شده که مشتمل بر آرای اختصاصی آیتالله فیاضی است. همانطور که در پشت جلد این کتاب هم توضیح داده شده، فلسفه اسلامی که بیشتر از 1000 سال عمر دارد، سه مکتب را پشت سر گذاشته است؛ مکتب اول مکتب مشاء است که از فارابی به این طرف و بوعلی سینا و بسیاری از فیلسوفان دیگر آن را پذیرفتهاند و بسیاری از فیلسوفان اسلامی بر اساس این مکتب، فلسفه را شروع کردهاند.
بعد از جریان مشاء، فیلسوف دیگری به نام سهروردی آمد که یک فیلسوف اشراق مسلک بود و فلسفهای تحت عنوان حکمت اشراق را مطرح کرد. خاصیت فلسفه قبل از اشراق این بود که خیلی به مباحث عقلی اهمیت میداد و روششان عقلی محض بود، اما سهروردی در فلسفه اشراق پای عرفان و اشراقات نفسی و روحی را هم وسط کشید و حکمتی که ارائه داد را با عنوان حکمت اشراقی مطرح کرد، به جهت اینکه در این مکتب غیر از مباحث عقلی، اشراقات نفسانی هم بسیار موثر است.
بعد از این مکتب، مهمترین مکتبی که در تاریخ فلسفه اسلامی شروع شد و تا هماکنون هم پرطرفدارترین مکتب است، مکتب متعالیه است. این مکتب از سوی صدرالمتاهلین شیرازی که به حقیقت میتوان گفت بزرگترین فیلسوف عالم اسلام است، نُزج گرفت. او در این مکتب، بین عقل و اشراق سهروردی از یک سو و قرآن و روایات از سوی دیگر، جمع کرده است؛ یعنی هم عقل را از مشاء گرفته و هم اشراقات نفسانی و عرفان را از اشراق سهروردی گرفته و هم آیات و روایات را وارد فلسفه کرده است و حکمتی به نام حکمت متعالیه عرضه کرده است.
بعد از ملاصدرا و حکمت متعالیه تقریباً میتوان گفت که همه افرادی که بعد از ایشان آمدند، این مکتب را قبول کردند و به عنوان مکتب درست از لحاظ روش و مضامین و محتوا در فلسفه اسلامی پذیرفتهاند، اگرچه نقدهایی را هم به مکتب ملاصدرا داشتهاند ولی نقدها آنقدر نبودند که این مکتب را زیر سوال ببرد، به عبارت دیگر برخی فیلسوفان بعد از ملاصدرا، برخی مسائل مطرح شده در حکمت متعالیه را نقد کردهاند اما اصل مکتب را قبول کردهاند.
در دوران حاضر هم همینطور است؛ بسیاری از فیلسوفان ما، بر اساس همین مکتب فلسفه را تدریس کردهاند و در این زمینه هم کتاب نوشتند. یکی از این فیلسوفان دوران معاصر، آیتالله فیاضی است که به حقیقت باید گفت که یکی از بهترین اساتید فلسفه در دوران معاصر است. ایشان دهها سال در حوزه مباحث فلسفی و فلسفه اسلامی کار و تدریس کردهاند و مسئولیتهای علمی و پژوهشی مهمی را در حوزه فلسفه به عهده داشتهاند.
ایشان در فضای فلسفی دیدگاههای جدیدی مطرح کردند که تقریباً میتوان گفت بسیاری از این دیدگاهها بعد از ملاصدرا مطرح نشده بود. یعنی همانطور که گفته شد خیلی از فیلسوفان بعد از مکتب سوم به عنوان مکتب ملاصدرا، این مکتب را قبول کرده بودند، ولی آیتالله فیاضی در درسهای فلسفه یک فضای باز و آزاداندیشی قهرمانانهای پیاده کردند که باعث شد خیلی از دیدگاههایی که ایشان مطرح کردند، دیدگاههای ویژه و اختصاصی ایشان باشد که شاید بعد از ملاصدرا تابهحال کسی نتوانسته به اندازه ایشان دیدگاههای احتصاصی مطرح کند. این مطلب جدای از درست یا غلط بودن دیدگاههای ایشان است، بحث در اینجا تبیین دیدگاه است. اصل این است که یک سری مباحث جدید مطرح شده است.
لذا تصمیم گرفتیم که مجموعهای را آماده کنیم که دیدگاههای اختصاصی ایشان جمعآوری شود و در ابتدا با این نیت وارد کار شدیم و با توجه به اینکه یکی از کتابهای مهمی که در حوزههای علمیه سراسر کشور تدریس میشود، کتاب نهایهالحکمه از علامه طباطبایی است که شاید بتوان گفت که مهمترین کتاب درسی فلسفی همه طلبهها است. به جهت اشتهار این کتاب، ما بر آن شدیم که این مجموعه را به ترتیب همین کتاب نهایهالحکمه بنویسیم و فصلبندیهای آن مثل فصلبندی نهایهالحکمه باشد که بعداً اساتید و شاگردان رشته فلسفه و طلبهها اگر بخواهند متناسب با فصلهای این کتاب، نکات جدیدتری را بشنوند متناسب با هر فصل کتاب نهایه، به فصل کتاب ما هم رجوع کنند.
همانطور که گفته شد اولین هدف این بود که دیدگاههای اختصاصی آیتالله فیاضی را جمعآوری کنیم ولی کار وسیعتر شد و در هر بحثی، اول دیدگاه سه مکتبی که گفته شد را بیان کردم و بعد دیدگاه آیتالله فیاضی را آوردهام و در هر فصلی و هر بحثی مستقیم دیدگاه آیتالله فیاضی را بیان نکردم، در ابتدا مکتب مشائین را بیان کردم، بعد مکتب اشراق و سپس مکتب حکمت متعالیه و بعد از ذکر این مکاتب در هر مبحثی، دیدگاه آیتالله فیاضی را بیان کردم و در پایان مباحث این کتاب به همین ترتیب در سه جلد منتشر شده است.
مایلم کمی بیشتر درباره کارکردهای این حوزه در جهان امروز صحبت کنیم. به نظر شما فلسفه چه کاربردها و تاثیراتی در دنیای امروزی دارد؟
به تحریر ابنسینا فلسفه و حکمت، امالعلوم است و در واقع فلسفه، مادر تمام علمهایی است که امروزه علوم انسانی از آن بحث میکند. ما این را میدانیم که همه علوم نیازمند اندیشیدن و تفکر هستند و هیچ علمی پیدا نمیکنیم که به اندیشه نیاز نداشته باشد، اما در این میان کدام علم است که در مورد خود اندیشه صحبت میکند؟ اینکه این اندیشهها باید چه ویژگیهایی داشته باشند تا اندیشه درستی باشد؟ اندیشه باید چه ضوابطی و قواعدی داشته باشد؟
باید گفت نمیتوانیم از فلسفه انتظار مستقیم در علوم اجتماعی و یا در جامعه داشته باشیم. از فلسفه باید انتظارات غیرمستقیم داشته باشیم، یعنی فلسفه به شما روش صحیح فکر کردن را در همه حوزهها یاد میدهد و کسی که میخواهد به عنوان یک روانشناس وارد علم روانشناسی شود، با ضوابط درست اندیشیدنی که از فلسفه گرفته است گزارههای روانشناسی را بررسی میکند، کسی که به عنوان یک جامعهشناس میخواهد بحثی را مطرح کند و نظریه ارائه دهد، با ضوابط درست اندیشیدنی که از فلسفه یاد گرفته است، در حوزه نظریهپردازی میکند. یک مدیر، یک سیاستمدار و یک اقتصاددان و همه رشتههای علمی نیاز به اندیشه دارند و فلسفه ضوابطی که خود اندیشه دارد را بیان میکند. به تعبیر دیگر فلسفه به طور مستقیم خیلی از مسائل را بررسی نمیکند و اندیشهای را که نسبت به مسائل هست، بررسی میکند، یعنی فلسفه نوعی مطالعهی اندیشه است؛ اینکه اندیشه چگونه باید باشد؟ اندیشه، تفکر و معرفت چیست؟
خیلیها از اساس منکر معرفت شدهاند و معتقدند هیچ انسانی نمیتواند به معرفت برسد و تمامی علوم، بهویژه علوم انسانی را زیر سوال بردهاند که در این میان فسلفه یکی از کارهای مهمی که انجام میدهد اثبات اصل معرفت است، که در نهاد و در وجود انسان چیزی به نام معرفت، دانش و اندیشه وجود دارد، بعد از اینکه اصل اندیشه و معرفت را اثبات کرد، ویژگیهای اندیشه را بیان میکند و سپس اندیشه درست را از غلط باز میشناسد و بیان میکند که هر مخاطبی که میخواهد در هر رشتهای وارد اندیشیدن شود، باید چه اصولی را رعایت کند.
نکته دومی که میتوان فلسفه را با آن تعریف کرد شناخت عالم واقع است، موضوع فلسفه «موجود» است و هر آنچه که در عالم موجود است، فلسفه با آن سروکار دارد، اصل وجودش را اثبات میکند، سلسله موجودات را معرفی میکند، روابط بین موجودات را بیان میکند، به عبارت دیگر فلسفه علمی است که کشف حقایق را به ما معرفی میکند.
منابع فکری و تحقیقی شما در نگارش این اثر چه بوده است؟
همانطور که گفته شد در ابتدا هدف این بود که فقط دیدگاههای اختصاصی آیتالله فیاضی به عنوان فیلسوف قدرتمند معاصر نوشته شود و سپس کار را وسیعتر کردیم و دیدگاههای سه مکتب اصلی فلسفه را بیان کردیم و سپس به دیدگاههای آیتالله فیاضی رسیدیم.
برای نوشتن آن سه مکتب، از فارابی و ابنسینا تا سهروردی، میرداماد و همچنین تا حکمت متعالیه و بسیاری فیلسوفان دیگر کتابهای متعددی وجود دارد. لذا برای نوشتن آن سه مکتب منابعی وجود داشت که در این اثر به درستی از آنها استفاده شده است. اما در مورد دیدگاه چهارم باید گفت از آیتالله فیاضی چندین کتاب چاپ شده است اما این کتابها به بخشهایی که در کتاب جستارها نوشتم، ناظر نیست و مربوط به بخشهای دیگری از فلسفه است و همچنین آن کتابها خیلی کامل هم نبود و در آنها نظام فکری آیتالله فیاضی بیان نمیشد و صرفاً یک جهت از افکار ایشان بیان میشد و یک نظامبندی به مخاطب نمیداد که این فیلسوف از ابتدای فلسفه تا انتهای فلسفه براساس چه نظام فکری، سیر میکند. چرا که فلسفه مثل یک پازل نیست که مثل قطعاتی در کنار هم باشد و به صورت یک نخ ابتدا و انتهای آن به هم وصل است و نظام فلسفی که یک فیلسوف دارد، مانند نخ تسبیحی است که این دانهها را به هم وصل میکند و در کتاب جستارها سعی شده است نظام فلسفی آیتالله فیاضی به طور جدی مطرح شود و به نظر من علت استقبال از این کتاب معرفی این نظام فلسفی بوده است.
مجموعه این مطالعات، ملاقات روزانهی بنده با آیتالله فیاضی و پرسشها و پاسخها به این شکلی درآمد که اکنون در کتاب جستارها میتوانیم ببینیم. همچنین باید گفت منبع دیگری برای نگارش این کتاب کمک گرفتن از فیشهای قلسفی بود که آیتالله فیاضی در اختیار داشت، در این زمینه باید گفت که ایشان مجموعهای شامل چند ده هزار صفحه فیش فلسفی دارند که این فیشها در مجمع عالی حکمت اسلامی و همچنین در دفتر ایشام هم موجود است و خیلی از کسانی که مشغول کار تحقیقی و پژوهشی در مباحث مختلف فلسفی هستند، از این فیشها کمک میگیرند و باید گفت که این فیشها در نگارش این کتاب خیلی به بنده کمک کرد و در تنظیم مسائل کار را برای من آسان کرد.
به نظر شما این کتاب منبع درسی مناسبی برای حوزه و دانشگاه است؟
بله و علت اینکه جواب مثبت است، این است که همانطور که گفته شد مهمترین کتاب فلسفی که در حوزه تدریس میشود، کتاب نهایه الحکمه تالیف علامه طباطبایی است. کتاب جستارها چون براساس فصلبندی کتاب نهایه تالیف شده است، خیلی راحت میتواند به عنوان کتاب درسی قرار گیرد. حدود دو سال پیش که جلد اول کتاب منتشر شد، برخی دانشگاهها این بحث را مطرح کردند که این کتاب را به عنوان یک منبع درسی برای مقطع ارشد استفاده کنند که البته به نظر من بهخوبی میتوان این کار را کرد و این کتاب را یک منبع مناسب درسی معرفی کرد، هم از جهت اینکه دیدگاههای سه مکتب مشهور فلسفی در آن مطرح شده و هم از جهت اینکه دیدگاه جدیدی در حوزه فلسفه که از سوی آیتالله فیاضی مطرح شده است، در این کتاب آمده است.
لطفا در مورد نقش آیتالله فیاضی در نگارش این کتاب بیشتر توضیح دهید و اینکه آیا ایشان هم جزء نویسندگان این اثر محسوب میشوند؟
معمولاً فیلسوفانی همچون آیتالله فیاضی مطالب را در کلاسهای درس، همایشها و نشستهای علمی به طور شفاهی بیان میکنند و این کار ماست که این مباحث را به صورت نگارشی درآوریم، و بنده براساس نظام فکری که از آیتالله فیاضی در این 10 سالی که شاگرد ایشان بودم، میشناختم، شروع به نگارش خیلی از مسائل کردم که البته بعد از اینکه این مطالب را مینوشتم، ایشان مطالب را کلمه به کلمه و با دقت بسیار مورد مطالعه و ارزیابی قرار میداد و من مجدداً بعضی از فصول را دو بار و بعضاً تا شش بار بازنویسی میکردم تا نظر ایشان تامین شود و فیالواقع باید گفت نقش اصلی را آیتالله فیاضی داشتند و بنده فقط مقرر مطالبی هستم که ایشان در فضای فلسفی گفتند، البته در بخش معرفی سه مکتب مهم فلسفه اسلامی خودم خیلی از تحقیقات را انجام دادم و نتایج آنها را در کتاب جستارها مطرح کردم.
وقتی که با این اثر در بیستمین همایش کتاب سال حوزه شرکت کردید، فکر میکردید جزء برگزیدگان شوید؟
حدود دو سال پیش که جلد اول کتاب چاپ شد، با استقبال خیلی خوبی روبرو شد که البته بهدلیل شخصیت آیتالله فیاضی و چهره فلسفی ایشان و همچنین بیان نظام فکری و فلسفی ایشان در این کتاب بوده است. لذا بنده این احتمال را میدادم که این اثر جزء آثار برگزیده انتخاب شود، اما این مسئله برای بنده هدف نبود و از ابتدایی که کار را شروع کردم، بنا بر این نبود که این کتاب در کتاب سال حوزه شرکت کند. اصل بر این بود که این اندیشههای جدید در فضای فلسفی مطرح شود، چرا که این یکی از دغدغههای دانشجویان رشته فلسفه و طلاب عزیز این است که با وجود اینکه 1000 سال از عمر فلسفه میگذرد کسی حرف جدیدی زده یا نه؟ جدای از درست بودن یا نبودن این مباحث، آیا به طور کلی بحث جدیدی مطرح شده است یا نه؟ لذا وقتی با دیدگاههای جدید آیتالله فیاضی روبرو شدیم، این مباحث جذابیت زیادی برای دانشپژوهان فلسفه داشت به جهت اینکه مباحث جدیدی مطرح شده است.
قصد دارید در همایش سال آینده هم شرکت کنید؟
فعلا که بنایی ندارم در همایش سال بعد شرکت کنم، مگر اینکه تالیف جدیدی که در حال انجام آن هستم، تا سال بعد به ثمر برسد که در این صورت انشالله شرکت میکنم و اگر هم تا سال آینده منتشر نشد، انشالله برای دو سال آینده شرکت خواهم کرد.
نظر شما